ای عشق

ای عشق ، همه بهانه از توست

من خامشم ، این ترانه از توست

آن بانگ بلند صبح گاهی

این زمزمه ی شبانه از توست

ای آتش جان پاکبازان

در خرمن من ، زبانه از توست

افسون شده ی تو را زبان نیست

ور هست همه فسانه از توست

کشتی مرا چه بیم دریا

طوفان زتو و کرانه اط توست

می را چه اثر پیش چشمت

کاین مستی جاودانه از توست

من می گذرم خموش و گمنام

آوازه ی جاودانه از توست

 

رهایی

مردی با کوچ غریبش ، مونده تو غبار جاده

داره با مرگ غرورش ، می ره با پای پیاده

زیر لب می گه: خدایا - با غروری که شکسته

ای فرشته ی نجاتم ، دلم امید به تو بسته

ای مقدس ، منو دریاب ، تو قشنگترین صدایی

ای کلید قفس تن ، ای تو بهترین رهایی

این ندامتی که اینک به تن من کرده ریشه

اگه دستامو نگیری ، درد من چاره نمی شه

با تو وحشتی نداره ، اول و آخر جاده

کاش از اول می دونستم ، مهربونیات زیاده

وقتی که تو ندارم ، زندگیم وحشت و بیمه

این که اسمش زند گی نیس ، اول دربدریمه

ای مقدس ، منو دریاب ، تو قشنگترین صدایی

ای کلید قفس تن ، ای تو بهترین رهایی

این ندامتی که اینک به تن من کرده ریشه

اگه دستامو نگیری ، درد من چاره نمی شه

با سخاوتی که داری ، فصل بارون و تگرگی

واسه فصل تازگی ها ، مث ذهن سبز برگی

وقتی می شه عاشقانه ، تو رو توی آینه ها دید

چون پرستوی مهاجر ، تا ستاره با تو کوچید

ای مقدس ، منو دریاب ، تو قشنگترین صدایی

ای کلید قفس تن ، ای تو بهترین رهایی

این ندامتی که اینک به تن من کرده ریشه

اگه دستامو نگیری ، درد من چاره نمی شه

 

یار بی قرین

در دلم ، غمت آشیانه کرد

تیر غم ، دلم را نشانه کرد

آتشم به جان زد شب فراق

سیل خون زچشمم روانه کرد

مهر مه جبینم ، یار بی قرینم

در جوانی ، خزان شد نوبهارمن

بی تو ای نازنینم

پشتم از غم کمان ، شد نگار من

تا رخت ببینم

ای گل ، ای گلشن ، ای گل عذارم

بی گلت ، با گلستان ، چه کارم

بس که داغ تو در سینه دارم

لاله ها گل کند بر مزارم

گر زخونم ز گل ، گل بروید

گل نچیند گلم ، گل نبوید

بخت آن کو که با من گل من

گل بخندد شبی ، گل بگوید

با خیالت ، نیمه شب ، آه

از وصالت گفتم ای ماه

«هرکه دست از جان بشوید

هرچه می خواهد بگوید»

 

زمانه

تا تو با منی زمانه با من است

بخت و کام جاودانه با من است

تو بهار دلکشی و من چو باغ

شور و شوق صد جوانه با من است

یاد دلنشینت ای امید جان

هرکجا روم ، روانه با من است

ناز نوشخند صبح اگر توراست

شور گریه ی شبانه با من ات

برگ عیش و جام و چنگ اگر چه نیست

رقص و مستی و ترانه با من است

خواب نازت ای پری ز سر پرید

سرخوشم که شب فسانه با من است

 

معما

برای نجاتم از شب ، یه بغل ستاره داری

تو ظلمت ، پیش پاهام یه راه تازه می ذاری

بامن بریده از خود ، لطف بی اندازه داری

واسه حل هر معما ، راه حل تازه داری

اینکه باید با تو باشم ، شده آویزه ی گوشم

عمری یه وقت عبادت ، جامه ای از گل می پوشم

مثل مسجد مهربونه ، دل بی ریا و پاکت

عمری یه که عاشق تو ، داره پیشونی به خاکت

واسه اینکه عاشقانه ، واسه م آشیون بسازی

عمری یه می آم و می رم توی یک خط موازی

عمری یه وقت عبادت ، جامه ای از گل می پوشم

 

می عشق

من مست می عشقم ، هشیار نخواهم شد

وز خواب خوش مستی ، بیدار نخواهم شد

امروز چنان مستم از باده ی دوشینه

تا روز قیامت هم هشیار نخواهم شد

تا هست زنیک وبد ، در کیسه ی من نقدی

در کوی جوانمردان ، عیار نخواهم شد

ازدوست ، به هر خشمی آزرده نخواه گشت

وز یار به هر زخمی ، افگار نخوام شد

چون یار من او باشد ، بی یار نخواهم ماند

چون غمخورم او باشد ، غمخوار نخواهم شد

تا دلبرم او باشد ، دل بر دگری ننهم

تا غمخورم او باشد ، غمخوار نخواهم شد

چون ساخته ی دردم ، در حلقه نیارامم

چون سوخته ی عشقم ، در نار نخواهم شد

 



پیشنهاد ها ، انتقادات و سوآل ها

نوشته شده به دست مدیریت وبلاگ در سه شنبه 89/3/18 ساعت 7:30 عصر